معنی پا گذاشتن - جستجوی لغت در جدول جو
پا گذاشتن
يخطو على
ادامه...
يخطو عَلَى
تصویر پا گذاشتن
دیکشنری فارسی به عربی
پا گذاشتن
Tread
ادامه...
Tread
تصویر پا گذاشتن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
پا گذاشتن
fouler
ادامه...
fouler
تصویر پا گذاشتن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
پا گذاشتن
পা রাখা
ادامه...
পা রাখা
تصویر پا گذاشتن
دیکشنری فارسی به بنگالی
پا گذاشتن
قدم رکھنا
ادامه...
قدم رکھنا
تصویر پا گذاشتن
دیکشنری فارسی به اردو
پا گذاشتن
basmak
ادامه...
basmak
تصویر پا گذاشتن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
پا گذاشتن
kanyaga
ادامه...
kanyaga
تصویر پا گذاشتن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
پا گذاشتن
pisar
ادامه...
pisar
تصویر پا گذاشتن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
پا گذاشتن
treten
ادامه...
treten
تصویر پا گذاشتن
دیکشنری فارسی به آلمانی
پا گذاشتن
наступати
ادامه...
наступати
تصویر پا گذاشتن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
پا گذاشتن
deptać
ادامه...
deptać
تصویر پا گذاشتن
دیکشنری فارسی به لهستانی
پا گذاشتن
踏
ادامه...
踏
تصویر پا گذاشتن
دیکشنری فارسی به چینی
پا گذاشتن
pisar
ادامه...
pisar
تصویر پا گذاشتن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
پا گذاشتن
calpestare
ادامه...
calpestare
تصویر پا گذاشتن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
پا گذاشتن
betreden
ادامه...
betreden
تصویر پا گذاشتن
دیکشنری فارسی به هلندی
پا گذاشتن
наступать
ادامه...
наступать
تصویر پا گذاشتن
دیکشنری فارسی به روسی
پا گذاشتن
เหยียบ
ادامه...
เหยียบ
تصویر پا گذاشتن
دیکشنری فارسی به تایلندی
پا گذاشتن
menginjak
ادامه...
menginjak
تصویر پا گذاشتن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
پا گذاشتن
पाँव रखना
ادامه...
पाँव रखना
تصویر پا گذاشتن
دیکشنری فارسی به هندی
پا گذاشتن
לרמוס
ادامه...
לרמוס
تصویر پا گذاشتن
دیکشنری فارسی به عبری
پا گذاشتن
踏む
ادامه...
踏む
تصویر پا گذاشتن
دیکشنری فارسی به ژاپنی
پا گذاشتن
밟다
ادامه...
밟다
تصویر پا گذاشتن
دیکشنری فارسی به کره ای
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر ردپا گذاشتن
ردپا گذاشتن
Trail
ادامه...
Trail
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر ردپا گذاشتن
ردپا گذاشتن
رَدِّپا گُذاشتَن
laisser une trace
ادامه...
laisser une trace
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویر ردپا گذاشتن
ردپا گذاشتن
رَدِّپا گُذاشتَن
оставлять след
ادامه...
оставлять след
دیکشنری فارسی به روسی
تصویر ردپا گذاشتن
ردپا گذاشتن
رَدِّپا گُذاشتَن
hinterlassen
ادامه...
hinterlassen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویر ردپا گذاشتن
ردپا گذاشتن
رَدِّپا گُذاشتَن
залишати слід
ادامه...
залишати слід
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویر ردپا گذاشتن
ردپا گذاشتن
رَدِّپا گُذاشتَن
zostawiać ślad
ادامه...
zostawiać ślad
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویر ردپا گذاشتن
ردپا گذاشتن
رَدِّپا گُذاشتَن
留下痕迹
ادامه...
留下痕迹
دیکشنری فارسی به چینی
تصویر ردپا گذاشتن
ردپا گذاشتن
رَدِّپا گُذاشتَن
deixar rastros
ادامه...
deixar rastros
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویر ردپا گذاشتن
ردپا گذاشتن
رَدِّپا گُذاشتَن
lasciare una traccia
ادامه...
lasciare una traccia
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویر ردپا گذاشتن
ردپا گذاشتن
رَدِّپا گُذاشتَن
seguir el rastro
ادامه...
seguir el rastro
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویر ردپا گذاشتن
ردپا گذاشتن
رَدِّپا گُذاشتَن
achterlaten
ادامه...
achterlaten
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویر ردپا گذاشتن
ردپا گذاشتن
رَدِّپا گُذاشتَن
निशान छोड़ना
ادامه...
निशान छोड़ना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویر ردپا گذاشتن
ردپا گذاشتن
رَدِّپا گُذاشتَن
meninggalkan jejak
ادامه...
meninggalkan jejak
دیکشنری فارسی به اندونزیایی